خوش قدم، ویژگی کسی که قدمش میمون و مبارک است نیک پی، خجسته پی، فرّخ پی، سپیدپا، فرّخ قدم، فرخنده پی، پی خجسته، برای مثال شد کار سخت بر ما هرچند پی سفیدیم / ماندیم در کشاکش از شق کمانی خویش (مخلص کاشی - لغتنامه - پی سفید)
خوش قَدَم، ویژگی کسی که قدمش میمون و مبارک است نیک پِی، خُجَسته پِی، فَرُّخ پِی، سِپیدپا، فَرُّخ قَدَم، فَرخُنده پِی، پِی خُجَسته، برای مِثال شد کار سخت بر ما هرچند پی سفیدیم / ماندیم در کشاکش از شق کمانی خویش (مخلص کاشی - لغتنامه - پی سفید)
دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند که در 60 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقع شده. دامنه و معتدل است و 11 تن سکنه دارد که بشغل زراعت مشغولند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند که در 60 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقع شده. دامنه و معتدل است و 11 تن سکنه دارد که بشغل زراعت مشغولند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از بخش چوار شهرستان ایلام، واقع در 2هزارگزی شمال چوار و 2هزارگزی شمال راه شوسۀ ایلام به شاه آباد. دهی است کوهستانی و سردسیر، و دارای 250 تن جمعیت که بکار کشاورزی و دامپروری میپردازند. آب ده از چشمه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات است. صنایع دستی زنان قالی بافیست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از بخش چوار شهرستان ایلام، واقع در 2هزارگزی شمال چوار و 2هزارگزی شمال راه شوسۀ ایلام به شاه آباد. دهی است کوهستانی و سردسیر، و دارای 250 تن جمعیت که بکار کشاورزی و دامپروری میپردازند. آب ده از چشمه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات است. صنایع دستی زنان قالی بافیست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
ده کوچکی است از دهستان بیضا بخش اردکان شهرستان شیراز واقع در 73 هزارگزی جنوب خاوری اردکان و یک هزارگزی راه فرعی زرقان به بیضا. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
ده کوچکی است از دهستان بیضا بخش اردکان شهرستان شیراز واقع در 73 هزارگزی جنوب خاوری اردکان و یک هزارگزی راه فرعی زرقان به بیضا. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
نام پلی بر رود طالار دارای دو چشمه در سی میلی شمال فیروزکوه و 42میلی جنوب ساری. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 42 و43) نام ایستگاهی از راه آهن طهران و بندر شاه. فاصله اش تا طهران 286/2هزار گز و آن ایستگاه هفدهم راه آهن شمال است از سوی طهران
نام پلی بر رود طالار دارای دو چشمه در سی میلی شمال فیروزکوه و 42میلی جنوب ساری. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 42 و43) نام ایستگاهی از راه آهن طهران و بندر شاه. فاصله اش تا طهران 286/2هزار گز و آن ایستگاه هفدهم راه آهن شمال است از سوی طهران
دهی جزء دهستان غار است که در بخش ری شهرستان تهران و دوازده هزارگزی شمال باختری شهر ری سر راه عمومی رباط کریم به ایستگاه راه آهن واقع است. جلگه ای معتدل است و 15 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و صیفی و چغندر قند و شغل اهالی آنجا زراعت است. راه شوسه دارد و تپه ای قدیمی در آنجاست. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1). این ده را تپه سفید هم گویند
دهی جزء دهستان غار است که در بخش ری شهرستان تهران و دوازده هزارگزی شمال باختری شهر ری سر راه عمومی رباط کریم به ایستگاه راه آهن واقع است. جلگه ای معتدل است و 15 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و صیفی و چغندر قند و شغل اهالی آنجا زراعت است. راه شوسه دارد و تپه ای قدیمی در آنجاست. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1). این ده را تپه سفید هم گویند
عقب. (مهذب الاسماء) (السامی). پی سپید. شوم. نامبارک. سفیدپی. سبزپا. سبزقدم. (مجموعۀ مترادفات ص 230) ، بدبخت و بی طالع. کسی که پی هرکاری که رود سرانجام نیابد. (آنندراج) : شد کار سخت بر ما هرچند پی سفیدیم ماندیم در کشاکش، از شق کمانی خویش. مخلص کاشی. دل از سفید گشتن مو ناامید شد عالم سیه بچشم ازین پی سفید شد. صائب. امشب شب امید بجانان رسیدنست ای صبح پی سفید چه وقت دمیدن است. معصوم کاشی. پیک بشارتی شده اشک سفیدپی سهم سعادت آمده آه سیه زبان. میرالهی همدانی. در راه منع باده افتادنش مفیدست زاهد که از برودت چون برف پی سفیدست. سالک قزوینی. ای خواجۀ پی سفید انگشت نما سوداگر هیچ و پوچ با روی و ریا. (؟)
عقب. (مهذب الاسماء) (السامی). پی سپید. شوم. نامبارک. سفیدپی. سبزپا. سبزقدم. (مجموعۀ مترادفات ص 230) ، بدبخت و بی طالع. کسی که پی هرکاری که رود سرانجام نیابد. (آنندراج) : شد کار سخت بر ما هرچند پی سفیدیم ماندیم در کشاکش، از شق کمانی خویش. مخلص کاشی. دل از سفید گشتن مو ناامید شد عالم سیه بچشم ازین پی سفید شد. صائب. امشب شب امید بجانان رسیدنست ای صبح پی سفید چه وقت دمیدن است. معصوم کاشی. پیک بشارتی شده اشک سفیدپی سهم سعادت آمده آه سیه زبان. میرالهی همدانی. در راه منع باده افتادنش مفیدست زاهد که از برودت چون برف پی سفیدست. سالک قزوینی. ای خواجۀ پی سفید انگشت نما سوداگر هیچ و پوچ با روی و ریا. (؟)
دهی است از دهستان سگوند بخش زاغۀ شهرستان خرم آباد. واقع در 21هزارگزی باختر زاغه. دارای 510 تن سکنه است. آب آن از سراب چشمه های آبستان تأمین می شود. راه آن اتومبیل رو است. ساکنین از طایفۀ سگوند بوده زمستان قشلاق می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان سگوند بخش زاغۀ شهرستان خرم آباد. واقع در 21هزارگزی باختر زاغه. دارای 510 تن سکنه است. آب آن از سراب چشمه های آبستان تأمین می شود. راه آن اتومبیل رو است. ساکنین از طایفۀ سگوند بوده زمستان قشلاق می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)